وبلاگ

توضیح وبلاگ من

حرکتی برای ایستادن

کتاب ها را ورقی زد . بی فایده بود ؛ باید دل میکند. با دست های خالی که نمی شود کارهای بزرگ کرد! همه ی کتاب ها را به سرعت جمع کرد و عبایش را به شانه گذاشت. راهی بازار شد.

باید کتاب هایش را می فروخت. فقط او نبود ؛ بقیه ی طلاب و روحانیون هم مثل او پیشقدم شده بودند که حتی اگر شده به قیمت گذشتن از کتاب هایشان، نگذارند اقتصاد ضعیف مملکت وابسته به خارج باشد .

کتاب ها را نقد کرد و به بانک ملی تحویل داد و سهام گرفت تا دولت جهت رفع نیازهایش مجبور نشود از روسیه و انگلستان وام بگیرد.

خوب درک کرده بود که وام از بیگانه فقط پایه های نفوذ را محکمتر میکند نه پایه های اقتصاد کشور را. کشور باید روی پای خودش می ایستاد تا ایستادگی یاد میگرفت. تشکیل بانک ملی و راه افتادن این حرکت ، پیشنهاد علما ی ایران بود در مقابل پیشنهادی که در مجلس برسر زبان ها انداخته بودند که : 

ضعف اقتصادی دولت ایجاب میکند از روس و انگلیس وام بگیریم و هرچه شرط گذاشتند ما چشم بگوییم وگرنه چنین میشود و چنان میشود…!

علما نگذاشتند و حتی از کتاب هایشان گذشتندتا مردم یادبگیرند هرگز هیچ بیگانه ای به سود آنها کاری نمیکند مگر آنکه سهم سود خودش بیشتر باشد . بیشتر اوقات هم سودی که میدهد ظاهری ست و باطنش جز ضرر چیزی نیست .

 

پ.ن: این اتفاق مربوط به ابتدای استقرار مشروطیت بود . اما جامعه ی کنونی ما هنوز هم به حرکت هایی از این دست نیاز دارد.نیاز هست مسئولان کشور در حمایت از اقتصاد مقاومتی و کالای ایرانی پیشقدم باشند تا مردم به این کار تشویق شوند.

امام خامنه ای در خطبه ی نماز عید فطر امسال به تعدادی از حرکت هایی که جامعه نیاز دارد اشاره کردند و مواردی را که همه ما باید در این برهه ی حساس از آنها بگذریم برشمردند

 فرمودند: امروز توطئه دشمن فشار اقتصادی به ملت ایران است… توده مردم باید مسئله اسراف را مورد توجه قرار دهند … صاحبان نقدینگی آن را به سمت تولید هدایت کنند … کسانی که تجارت با بیرون مرز دارند جنسی را که در داخل تولید میشود وارد نکنند. کسانی که عادت کرده اند به سفرهای تفریحی خارجی بروند این عادت را ترک کنند. 

حاصل رنج دست هایت

نمی دانم وقتی داری به حاصلِ رنجِ دست هایت ، مارک خارجی میزنی و آن را روانه ی بازار میکنی ،

در دل خوشحالی از فروش قطعی محصولت ،

یا ناراحت هستی از اینکه مجبوری کیفیت کارت را به نام دیگری بزنی ؛

که شاید به قدر تو برای تهیه ی محصولش به زحمت نیفتاده است .

نه برای شروع تولید، با هزار جور مشکل مالی و تحریم و… دست و پنجه نرم کرده و نه برای فروش با سدی به نام فرهنگ متقاضی مواجه شده است.

آری بازار محل عرضه و تقاضاست و تو خود را ناچار میبینی ، چیزی عرضه کنی که تقاضا میکنند. درواقع این فرهنگ غلط تقاضا کننده هاست که به محصول تو برچسب خارجی می چسباند.

نیمی از مشکلات اقتصاد ما وقتی حل میشود که این فرهنگ غلط را اصلاح کنیم .

یعنی تولید کننده شجاعت پیدا کند با زدن نام خود ، کیفیت تولیداتش را با محصول خارجی به رقابت بگذارد ؛ و از این طریق به تقاضای مردم جهت بدهد.

تقاضا کننده هم لازم است، توان فکر و بازوی هم وطنش را باور کند و با خرید تولیدات آنها برای نسل های آتی سرمایه بگذارد.

که  متاسفانه نه تو را باور میکنندو نه برای فرزندان خود سرمایه گذاری میکنند.

تازه برعکس هرچه دارند در جیب شرکتی خارجی میریزند که در این آشفته بازار فقط در پی کسب سود خود است و اصلا به سود و زیان مشتری نمی اندیشد.

اصلاح این فرهنگ غلط به فرموده ی امام خامنه ای نوعی جهاد اقتصادی است.

جهادی دو سویه که تنها به یک هدف منتهی میشود و آن تعالی اقتصادی وطنمان است.

و انصافا چقدر مجاهدان این عرصه ی مجاهدطلب کم اند.

مارک خارجی چسباندن به تولیدات داخلی درد بزرگی ست ، که علت آن همین فرهنگ غلط تقاضاکننده هاست.

دردی که شانه های تو تحمل میکنند و در مدت کمی یا تو را پیر میکند یا زمین گیر… .

 

 

پ.ن : رهبر انقلاب امام خامنه ای در سال 91 در حرم مطهر امام رضا علیه السلام با اشاره به اینکه برخی از تولیدات داخلی به خاطر فرهنگ غلط با مارک خارجی به فروش میرسدتاکید کردند که مردم یا همت و اراده ی خود این فرهنگ غلط باید اصلاح کنند که این خود نوعی جهاد اقتصادی است.

گروه شهید ابراهیم هادی

 کتاب جدید گروهشان را که دیدم، دیگر از آن کاغذهای ظریف و روشن خبری نبود.

داشتم کتاب را زیر و رو می کردم: «همیشه همین طور است، همین که کتاب هایشان به چاپ چندم رسید همه چیز یادشان می رود، اصلا حقش است کتابشان را نخرم….»

…که یک دفعه یک چیزی شرمنده ام کرد؛ پشت جلد کتاب نوشته بود:

«افتخار داریم در اجرای رهنمود حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مبنی بر حمایت از تولید ملی، این کتاب را با کاغذ ایرانی منتشر کنیم.»

 

پ.ن1 : «گروه شهید ابراهیم هادی»، یک گروه فرهنگی غیر دولتی است که تا به حال کتاب های دلنشین بسیاری در زمینه شهدا و دفاع مقدس منتشر کرده  و اکثر آنها به چاپ چندم رسیده است.

پ.ن : این مطلب به قلم نویسنده وبلاگ نیست!

به قدر یک جوراب

خرید هایم را یکی یکی روی زمین میچیدم و با وسواس خاصی جنس آنها را وارسی میکردم .

وقتی آزمایش کیفیت با موفقیت انجام شد ، شروع کردم به خواندن برگه های کوچکی که از آنها آویزان بود .

همه را موقع خرید چک کرده بودم، ولی باز خیالم راحت نبود؛ یکی یکی با صدای بلند میخواندم :made in iran

و به خودم آفرین میگفتم .

ولی جوراب های کوچک پسرم لبخندم را محو کرد:made in china

نمی دانم این کوچولوهای رنگ رنگی چطور از فیلتر چشمانم گذشته اند

و خود را لای خریدهایم جاکرده اند ؛ طوری که چشمم به اصالتشان نخورده بود.

ناراحت شدم .

آیت الله مرعشی(ره) آنچنان دغدغه ی حمایت از کالای ایرانی داشتند، که نگذاشتند خیاط ،دکمه ی خارجی به لباسشان وصل کند ؛قیطانی را جایگزین دکمه کردند.

ولی من یک جفت جوراب برای پاهای کوچک پسرکم خریده بودم بی آنکه حواسم باشد دارم چرخ اقتصادی را کند میکنم که در آینده پسرم برای ادامه زندگی اش به چرخش سریع آن نیاز خواهد داشت.

پسرکم به اقتصادی پویا و مستقل بیشتر این جوراب های رنگ رنگی احتیاج دارد.

امروز به قدر یک جوراب پولم را هدر دادم!

حتی توی عراق

فروشنده عراقی نشسته بود و نگاهش می کرد٬

نود تا مهر و تسبیح تربت برداشته بود و گذاشته بود جلوی فروشنده برای سوغات کربلا.

حالا فقط مانده بود جانمازهایش.

همه جور جانمازی توی همان مغازه پیدا می شد٬ از جانمازهای دست دوز عراقی تا جانمازهای زیپ دار و دکمه ای و کیسه ای.

میان این همه انگار یکی چشمش را گرفته بود٬ آخر هم نودتای همان را برداشت٬ همان که رویش از قول امام رضا نوشته شده بود: نماز اول وقت بالاترین عمل است.

زیره به کرمان بردن بود اما هزار بار این جمله مرجعش را تکرار کرده بود که :

  «باید براى خودمان يك فريضه بدانيم

كه هر كالائى كه مشابه داخلى آن وجود دارد

آن كالا را از توليد داخلى مصرف كنيم.» حتی توی عراق!

 

پ.ن : این مطلب به قلم نویسنده وبلاگ نیست !