وبلاگ

توضیح وبلاگ من

آرشیو برای: "تیر 1397"

حمایت از ایران یا آمریکا؟

◾‏براساس گزارش گمرک،  واردات مستقیم کالاهای آمریکایی در فروردین‌ ماه امسال از لحاظ وزن ۳ برابر شده  و به عبارتی ۲۱۵ درصد رشد کرده است. کانال پژوهشگران انقلابی@pajoheshgaran پ.ن: چرا باید به فشار اقتصادی دامن زده شود؟ چرا باید به اقتصاد کشوری… بیشتر »

موز بد چابهار میخوام !

« ایرانیه؟ » این اولین و مهم‌ترین سوالیه که می‌تونه بازار رو به نفع ‎کالای ایرانی تغییر بده بپرسیم از فروشنده‌ها، حتی اگر به ایرانی بودن یه جنس آگاهیم ? Meysam Ramezanali ▪‏‎و جالب اونجاست که فروشنده با حرارت دلیل بیاره که نه خارجیه. بعد تو بگی خب پس… بیشتر »

تغییر فرهنگ اجباری است.

✅. دکترمحمدنژاد  عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت معتقد است:  “مردم ژاپن کالای داخلی ، حتی کم کیفیت را به اجناس خارجی ترجیح می دهند؛ چرا که از طفولیت این گونه مسایل به صورت فرهنگی در ذهن آنها شکل گرفته است و تجربه کرده اند که نباید چشم… بیشتر »

 کالاهای سرمایشی ایرانی 

 با توجه به آغاز فصل گرما و احتمال خرید لوازم سرمایشی مانند کولر و پنکه توسط هموطنان عزیزمان بر خود لازم دیدیم که با معرفی کالاهای سرمایشی ایرانی از تولید، تولیدکننده و اشتغال ایرانی حمایت کنیم.  کولرگازی سپهرالکتریک http://yon.ir/KLv9n مهراصل… بیشتر »

حرکتی برای ایستادن

کتاب ها را ورقی زد . بی فایده بود ؛ باید دل میکند. با دست های خالی که نمی شود کارهای بزرگ کرد! همه ی کتاب ها را به سرعت جمع کرد و عبایش را به شانه گذاشت. راهی بازار شد. باید کتاب هایش را می فروخت. فقط او نبود ؛ بقیه ی طلاب و روحانیون هم مثل او پیشقدم… بیشتر »

حاصل رنج دست هایت

نمی دانم وقتی داری به حاصلِ رنجِ دست هایت ، مارک خارجی میزنی و آن را روانه ی بازار میکنی ، در دل خوشحالی از فروش قطعی محصولت ، یا ناراحت هستی از اینکه مجبوری کیفیت کارت را به نام دیگری بزنی ؛ که شاید به قدر تو برای تهیه ی محصولش به زحمت نیفتاده است . نه… بیشتر »

گروه شهید ابراهیم هادی

 کتاب جدید گروهشان را که دیدم، دیگر از آن کاغذهای ظریف و روشن خبری نبود. داشتم کتاب را زیر و رو می کردم: «همیشه همین طور است، همین که کتاب هایشان به چاپ چندم رسید همه چیز یادشان می رود، اصلا حقش است کتابشان را نخرم….» …که یک دفعه یک چیزی… بیشتر »

به قدر یک جوراب

خرید هایم را یکی یکی روی زمین میچیدم و با وسواس خاصی جنس آنها را وارسی میکردم . وقتی آزمایش کیفیت با موفقیت انجام شد ، شروع کردم به خواندن برگه های کوچکی که از آنها آویزان بود . همه را موقع خرید چک کرده بودم، ولی باز خیالم راحت نبود؛ یکی یکی با صدای… بیشتر »

حتی توی عراق

فروشنده عراقی نشسته بود و نگاهش می کرد٬ نود تا مهر و تسبیح تربت برداشته بود و گذاشته بود جلوی فروشنده برای سوغات کربلا. حالا فقط مانده بود جانمازهایش. همه جور جانمازی توی همان مغازه پیدا می شد٬ از جانمازهای دست دوز عراقی تا جانمازهای زیپ دار و دکمه ای و… بیشتر »

پدر گفت و چایی سرد شد!

نگاهم به دست های پدر می افتد ؛ آنقدر پینه بسته اند که گرمی لیوان چای را متوجه نمیشود . مادر قندان را به پدر نزدیکتر میکند. میپرسد: امروز هم که چهره ات درهم است چه شده؟ پدر لبش سوخت استکان را گذاشت که کمی سرد شود . در جواب نگاه منتظر مادر از کارگاه گفت… بیشتر »

دم خروس!

روسری را گذاشت روی پیشخوان. کمی زیر و رویش کردم که نگاهم به پاکت روسری افتاد. دوباره گذاشتمش همان جا: این که مارکه، یه جنس ایرانی بدین. فهمیده بود که رنگش را پسندیده ام. -خواهر من! اینا همه به اسم مارک میان تو بازار، اما این روسری دوخت تولیدی های… بیشتر »